مریم جونمریم جون، تا این لحظه: 19 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

مریم خانم

خاطرات ابجی گلم

امروز جمعه بیست وششمه خرداد مریم گلی باخانواده تصمیم گرفتند به مادربزرگای مریم جون ی سرکوچولو بزنن اول به خونه مامان بزرگش رفتیم ومریم خانم بادخترعمه وپسرعموش کلی اتیش سوزوندن وبعدازظهرش رفتیم خونه مامان بلی(مامان ملی)بازم شیطونک ابجی حسابی شیطونی کرد اماالان مثل ی فرشته ی کوچولو خوابیده شب شما هم بخیر ...
26 خرداد 1391

آشپزی

    پنج شنبه بیست و پنجم خرداد(91) مریم تصمیم گرفت به من کمک کنه چون ازطرف خاله منصوره دعوت شده بود به عروسی برادر خانم شکوری چون اگه کارای من تموم نمیشد مریم به عروسی نمیرسید ...
26 خرداد 1391

انتظار

  پنج شنبه شب مریم جون با مامان بلی(مامان ملیح)وعمو یحیی وخاله منصوره از عروسی برگشته ومنتظر عمو جواد ه تابیاد ببرتش خونه مادربزرگش  ...
26 خرداد 1391

کارنامه

امروز مریم گلم اولین کارنامه تحصیلی اش رو گرفت درضمن ازهمه درسها رتبه عالی گرفته ،یعنی اون روز میرسه که مریم من فارغ التحصیل از یکی ازبهترین رشته های دنیا بشه  راستی اینم شیرینی کارنامه مریم جون ...
26 خرداد 1391

سیزده بدر

سیزده بدر امسال (٩١)رفته بودیم تالار داییهای مریم مریم و مانی انقدر آتیش سوزوندن تا اینکه بابارضا (پدر بزرگ مریم )برای مهار آنها وارد عمل شد ...
18 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مریم خانم می باشد